غرق غمم و قرار جانم مهديست
دل خسته ام و تاب و توانم مهديست
هر جمعه رسد به چشم گريان گويم
من بنده و صاحب الزمانم مهديست
***
از بس که هواها و هوس دارم من
در هجر تو، تنگی نفس دارم من
آقا تو بیا که حال من خوب شود
دانی که زیاده ،خار و خس دارم من
***
در غیبتی و به تو خیانت کردم
با هر گنهم تو را جسارت کردم
امروز تو را قسم دهم بر زهرا
آقا تو ببخش اگرچه غفلت کردم
***
انگار فرج براي ما حاصل نيست
انگار كه توبه هاي ما كامل نيست
از بس كه گناه كرده ام ، مي دانم
اين جمعه وصال ، بهر ما شامل نيست
«محمد مهدي عبدالهی»
نظرات شما عزیزان: